میروم شاید کمیحال شما بهتر شود
گرچه میدانم درخت زندگی پرپر شود
حالیا خوش باش و اندرزی ندارم بهر تو
ممکن است این گفتهها برتو ملال آور شود
ساده بودم در مرامم جمله از نیرنگ دور
شاید عاشق را تو خواهی بر تو بازیگر شود
با زبان عاشقی سویت شدم دیوانه وار
من ندانستم که باید حرفه ام زرگر شود
آمدم بر کوی تو درها به رویم بسته شد
گوئیا بهتر همین است عشق ما یکسر شود
شکوهها دارم ز ایام بد این زندگی
از چه رو دنیا بمن وارونه و دیگر شود ؟
این "کیان" بر خود مسلط باش و دلشوره مگیر
شاید هم روزی نگارت بر سماء اختر شود
کیان تبریزی
22 بهمن سال 98